سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چگونه جک بنویسیم

دیروز مرحله اول این تکنیک را بیان کردم امروز مرحله دوم و فردا مرحله سوم رو براتون می ذارم:

فرایند بسط، خلاصه، و ساختن برای خود جک به کار میرود. البته شما این کار را به صورت معکوس هم می‌توانید انجام دهید. با یک پایه مشخص برای جک شروع کنید. تا جایی که میتوانید هر مطلبی که شاید خنده‌دار باشد را بنویسید. هر چیز که به ذهنتان میرسد را بنویسید و از روش معروف طوفان ذهن شروع کنید و سپس آن را به نحو احسن خلاصه نمایید و سپس جک را با زینتهایی که اضافه می‌کنید، بسط دهید.

در اینجا ذکر نمونه ای بیشتر قضیه رو روشن میکنه:

جک از همکارم:

-          همش تکه کلامش اینه که من ورشکست شدم و مبلغهایی که میگه فرق دارن

-         تو رو باهات خیلی خوبه اما پشت سر حرف میزنه

-         به هادی گفته بود ول کن بابا چیز لق همکارا

-         دندوناش کلا خرابه

-         همیشه یک نفر هست که رحیمیان با بغض ازش حرف بزنه

-         یکمی اوا خواهره

-         به لحاظ مردی اصلا جذابیت نداره

-         از من هفت سال کوچیکتره اما اصلا بهش نمیخوره

-         هر ازگاهی که کمرش درد میکنه میگه آی مامان

-         وقتی هم که درد و دل میکنه عین زنها میگه آره خواهر

-         همه میدونن که چه تخم سگیه

-         وقتی از صنف میان میگن معترض داری همه میگن شک نکن کار رحیمیان بوده

-         همش در تلاشه که یک حرکت انتحاری بزنه و پولدار شه اما میزنه به کاهدون و یکی دو نفر رو مقصر اصلی میدونه

-         همش برام سواله که کی میاد مشتری ثابت این میشه واقعا میگن روزی دست خداست راست می‌گن

-         تو برش بری خوشتیپه

-         همیشه مصممه که یکی دو نفرو به خاک گرم بنشونه

-         همیشه هم اوضاع مالیش به نظر خراب میاد

-         با ذهن کوچیک نمیشه ایده‌های بزرگ داد

-         هرازگاهی بی دلیل میاد یک دوری اطراف مغازه ما میزنه ببینه چه خبره

-         خیلی خیلی احساس می‌کنه همکارها بدن

-         فک می‌کرد من دارم پول پارو میکنم

-         آی دوست دارم حالشو بگیرم

-         پاکتر از اون چیزی هست که به نظر میاد

-         بشکنه این دست که نمک نداره

جملاتی که خوب بودند اما قراره که دو یا سه جمله باشه

-         به هادی گفته بود ول کن بابا چیز لق همکارا

-         هر ازگاهی بی دلیل میاد یک دوری اطراف مغازه ما میزنه ببینه چه خبره

-         همیشه مصممه که یکی دو نفرو به خاک گرم بنشونه

-         همش در تلاشه که یک حرکت انتحاری بزنه و پولدار شه اما میزنه به کاهدون و یکی دو نفر رو مقصر اصلی میدونه

-         وقتی هم که درد و دل میکنه عین زنها میگه آره خواهر

-         همیشه یک نفر هست که رحیمیان با بغض ازش حرف بزنه

جک نهایی:

 

یک همکار زیراب زن داشتم که سخت تلاش می‌کرد مودب باشه همش میگفت خانم چیز لق همکارا من اینارو به چیزم هم نمیارم منم بهش گفتم میبخشید چیزی میل دارید؟