سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف همینطوری

سلام امشب رفته بودم مهمونی تازه اومدم دیگه تکنیک خبری نیست امشب.

به مادرم اطلاع دادم میرم مهمونی اما اون کلا خوشش نمیاد بفهمه حایی قراره خوش بگذره واسه همین با ناله گفتم ای بابا دوستم اصرار میکنه برم تولد دوستش کی حوصله داره کادو بده. مامان سریع نذاشته حرفم تموم شه گفت حوب نرو

گفتم حالا میرم دیگه اصرار کردن

مامانهای شما هم با خوشی مخالفن.؟؟؟

این روزها از لحاظ مالی اوکی نیستم به از دوستام گفتم میخام برم سشوار بکشم زورم میاد پول بدم

گفت میفرستمت پیش یکی فقط پونزده میگیره چه سشواری من خر هم بدو رفتم اونجا شالمو دراوردم زن آرایشگره گفت به به چه موهای پر و بلندی داری

آه از نهادم برومد فهمیدم قزاره بکنه تو پاچم...

خدسمم درست بود..دوبرابر پول دادم و آتیش گزفتم

دیگه زوزم اومد پول کادو بدم فقط بیست تومن گذاشتم تو پاکت و گفتم بابا من که شام خور نیستم...

پامو گذاشتم تو مهمونی رقص نور و بابا چه وضعی

آه از نهادم برومد...

حالا با چه رویی بیست تومن فقط بدم...

آهنگ تکون بده مگه قدیمی نشده واسه چی میذارن..

حتما واسه اینکه کسی نیست با این آهنگ تکون نده..

بابا دخترا چه وضعی بودن..

من و باش میخام مدافع حقوق زنان بشم این دخترا آدم هم میخورن..

شاید برای همین بهشون میگن پلنگ ورپریده.

نرگس بهرامی:بیدار.


تکنیک

یک لیست تهیه کنید

وقتی قراره که واسه اجرا برید بهتره تو جیبتون یک فهرست کوچیک از جکهایی که میگید رو داشته باشید. یادتون باشه که کل جک رو ننویسید اون موقع به جای اینکه جک رو تعریف کنید درواقع دارید جکهاتون رو برای مخاطب روخوانی می کنید. این کار زیاد محسوس نباشه که مخاطب توجهش خیلی جلب شه و از طرفی لیست کردن بهتون کمک می کنه نظم و تمرکز داشته باشید

(نرگس بهرامی: بیدار


حرف همینطوری

سلام خوبین بچه ها

متاسفانه من الان نمیتونم مطلب تکنیکی بذارم اما یک چیز جالب میخوام بهتون بگم

یادتونه چند روز پیش براتون یک پیامی گذاشتم که میخواستم با کسی دعوا کنم  و اول صدای خودمو شنیدم

من تو اون مطلب گفتم که اس رو نمیشه بلاک کرد و همون خط اول باعث میشه که نتونم باهاش کات کنم

امشب با همون دوستم داشتم در یک موردی صحبت می کردم که یکی از مشتریام ول کن نیست و بی دلیل وقتی من پولی نگرفتم ازش خسارت میخواد 

اون هم گفت خوب چرا بلاکش نمیکنی

گفتم که اس رو نمیشه بلاک کرد

اونقدر شاکی شد که نزدیک بود سرشو بکوبه به دیوار و بهم گفت واقعا متاسفه برای شاگردام که مثلا من معلم زبان هستم

بهش گفتم ببین من کلا تو تکنولوژی شوتم اون موقعها که من رفتم دانشگاه پسر دخترها هیچکدوم موبایل نداشتن موبایل اختراع شده بودا اما یک چیز بسیار فانتزی محسوب میشد یک پسره فقط تو دانشگاهمون بود که موبایل داشت اسمشم آرمان بود بچه پونک بود...

خوب دیدین من واسه کدوم نسلم ..

من ورودی هشتاد و دو هستم و اون موقع پسر دخترها برای هم نامه می نوشتن و تو کلاس یواشکی بهم میدادن

تازه اون موقع کالر آیدی هم نبود 

چرا راستی اولا کالر آیدی اومده بود

تلفن کالر آیدی دار برای ما گرون بود 

برای همین ما یک دستگاه کالر آیدی جدا که به تلفن وصل میشد خریدیم میبینید که الان کلا تلفن هم از دور خارج شده

یادش بخیر وقتی هنوز دانشجوها کالر آیدی نداشتن پسرها زیاد مزاحم دخترها میشدن

یادمه یک جمعیتی از پسرها بودن که فقط شبهای پنجشنبه به ما زنگ میزدن 

و یک جکی در مورد تراکتور تعریف می کردن

تعداشون زیاد بود یکی تعریف می کرد و بقیه هم میخندیدن

مثلا:

1- سلام خانوم خوبین .... بله ممنون.. خواستم بگم شما برنده یک تراکتور قرمز شدینن..

2- سلام خدیجع چطوری دختر جان .... ببخشید آقا اشتباه گرفتین من خدیجه نیستم.... خدیجع جان موخاستم بگم که یک تراکتور قرمز به نامت مزنم زنم بشی

3- سلام خانوم خوبین ..... ممنون شما..... منم دیگه تراکتورم....

یادش بخیر

چقدر این تراکتور رو دوست داشتیم

همه عادت کرده بودیم

تا اینکه کالر آیدی اومد و اونها دیگه زنگ نزدن

(نرگس بهرامی: بیدار).