سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطره

سلام دوستان گلم نمیدونم این بازدیدهای پارسی بلاگ درسته یا نه. خواهرم میگه امکان نداره  که روزی سی تا بازدید داشته باشم.

خداروشکر پارسی بلاگ عزیزم هست که دل مارو خوش کنه.

بچه ها من به یک چیز واقعا خیلی اعتقاد دارم.

اگر کاری که عاشقشی هر روز و به صوزت مستمر انجام بدی محاله که نتیجه نگیری.

من هر شب جز جمعه ها در وبلاگم مطلب آموزشی میذارم.سرم هم بره قولم نمیره.مثلا الان تو اتوبوس هستم

البته ازون اتوبوس خوبهاست و دارم میرم تهران دنبال یک کاری

خوب خیلی برام راحت نیست که در این وضعیت مطلب آموزشی بذارم ولی رو وبلاگ کار میکنم و تجربیات خودم رو میذارم.

راستی گفتم بهتون خواب مهران مدیری رو دیدم که ازدواج نکرده بود و میخواست به من برسه؟؟ بهش گفتم مگه شما ازدواج نکردین گفت نه منتظر بودم شما رو ببینم میشه رو پیشنهادم فکر کنید

چی فکر میکنید ؟؟ 

من با کله قبول نکردم...

یک کوچولو با خودم فکر کردم اینهمه عمرمو رو هدفم زحمت کشیدم که آخرسر بگن تا زن مهران شد پیشرفت کرد.نه حیفه من باید خودمو به اثبات برسونم.به آقای مدیری گفتم واقعا از پیشنهادتون خوشحالم اما ترجیح میدم پنهانی ازدواج کنیم چون نمیخوام که سایه شما روم سنگینی کنه.. 

بعد یک دفعه از خواب پریدم..دیدین بعضی وقتها آدم تو اون حالت خواب و خماری هنوز قوه تشخیص نداره.منم خیلی به مغزم فشار آوردم و دیدم ای بابا این آقای مدیری که چندتا بچه داره و ازون عیالوارسهاست.بعد با خیال راحت به خوابم ادامه دادم.

ولله به خدا

تا وقتی تلاش هر روزه و مستمر هست هیچ کاری نشد نداره خدا کنه که هیچ وقت با ی مرد موفق در طنز آشنا نشم.آمین


تکنیک

نود و هشت درصد یک اثر طنز را ایجاد شخصیت طنز تشکیل می دهد ( محسن سلیمانی)

وقتی این صفحه رو خوندم واقعا خیلی برام جالب بود. جک گفتن چیز خوبیه اما تاثیر گذار بودن اون طنز و شناخته شدنش برای مردم شما رو به عنوان یک طنزپرداز معروف میکنه. براتون مثال خیلی واضح میزنم که همین جناب خان هست و گل آقا. شاید بشه گفت که بعد از گل آقا پر تاثیرترین شخصیت جناب خان بوده در عرصه طنز. ولی فقط اینها نیستن به طنزهای محبوب در مردم توجه کنید. مثلا قهوه تلخ. هر کدوم از اون بازیگرها براشون یک شخصیت تعریف شده بود. خوب من خیلی از فیلمها رو فرصت نکردم که ببینم اما یادمه که اون موقع دوستام ادای بعضی شخصیتها رو در میاوردن و قاه قاه میخندیدن و من تو دلم می گفتم وای که اینها چقدر بی مزه ان. اما مشکل از این بود که من شخصیت طنز اون رو اصلا نمیشناختم. شاید بشه گفت موفقترین طنزها که به هر حال به آقای مهران مدیری ربط پیدا می کنن همشون شخصیت داشتن یا اکثرشون. مثلا ساعت خوش شخصیت نداشت. اما سیامک انصاری در اکثر سریالها شخصیت یک روشنفکر فهمیده که میون کلی آدم نفهم افتاده بود رو داشت. حتی الان که اینها رو مینویسم بعضی از صحنه های خنده دار اومد جلوم و خندم گرفت. یعنی اینقدر این شخصیت قویه که قدرت خنداندن کسی رو داره که حتی در حال تماشای اون نیست. من دارم رو خلق یک شخصیت فکر می کنم شما چطور؟ (نرگس بهرامی: بیدار).


تکنیک طنز نویسی

یکی از تکنیکهای مهم طنز نویسی اینه که خودتون بتونید به جکهایی که ساختید بخندید.

این رو از کتاب محسن سلیمانی برداشتم. 

میگن ذوق و قریحه یک طنزپرداز بهترین راهنما برای اینه که چقدر درست عمل کرده. خیلی بعیده که شما خودتون به چیزی نخندید و بقیه بخندن. یا برعکس اگر چیزی تونست شما رو بخندونه احتمال خیلی زیادی وجود داره که بقیه هم به اون بخندن. 

من (نرگس بهرامی: بیدار) خودم یک طرفند دارم. وقتی زیادی رو یک موضوع کار می کنم کلا هر چی که می نویسم از نظرم خیلی مسخره است و عزا می گیرم که خدایا آخه کی اندازه من دیوونه است که رو طنزپردازی وقت بذاره و آخرش فقط چیز بی مزه ازش در بیاد... 

خلاصه هر چی نوشتم رو بایگانی می کنم و بعد از ده پونزده رو میرم میخونم اون موقع است که در مورد خوب بودن جکی تصمیم میگیرم. چون وقتی زیادی ذهنتون رو روی یک موضوع مشغول کنید عضلات مغزتون برای خندیدن قدرتشو از دست میده پس حتما خنده خودتون رو قاضی اصلی کارهاتون بکنید.

 


تکنیک طنز نویسی

شهامت حذف بهترین لطیفه یا شوخی را از اثرتان داشته باشید: 

قبول دارم که آدم خیلی وسوسه می شود که هر جوری شده ازجکهای بامزه خودش استفاده کند و آن را در مطلبش بگنجاند. اما این قضیه منو یاد یک شالگردن خیلی خوشگل میندازه که هیچ وقت نتونستم ازش استفاده کنم چون به هیچکدوم از تیپهام نمیومد. گاهی اوقات شاید دلتان بسوزد از لطیفه معرکه خود استفاده نکنید اما حرفه طنز همین است. شما برای نوشتن یک متن خوب ب تعداد زیادی لطیفه نیاز ندارید بلکه متن خوب باشد و بتوانید جک خوب در آن بگنجانید اصل کار را انجام داده اید. 

یکی از اساسی ترین اصلهای طنزنویسی این است که شهامت کنار گذاشتن افکار و حرفهای خنده داری که به کارتان نمی آید را داشته باشید.البته اصول دیگری نیز وجود داد که یک طنزپرداز دائما به آن برمیخورد. اسم این اصول اصول هفتگانه است که یکیش همینه که گفتم

در روزهای بعد بقیه رو میذارم براتون

محسن سلیمان (نرگس بهرامی: بیدار).

دوستان عزیزم من حرفهای محسن سلیمانی رو یک مقدار تغییر میدم چون از نظر من یک مقدار متنشون سنگین هست که به خاطر سواد بالای این مولف بزرگه اما خوب واسه ما سنگینه دیگه...


چگونه جک بسازیم

 

قسمت سوم:( میدونم جکهاش خنده دار نیستن اینو اوایل کارم نوشتم)

-          از سر و تهش بزنید

تا جایی که می‌توانید از سر و ته جملاتی که گفتید بزنید و لغتهای اضافی را حذف کنید. انجام این کار باعث میشود بتوانید به بهترین نحو لغاتی که در اختیار دارید را با نهایت قدرت به سمت مخاطب پرتاب کنید. شک نکنید اگر در رسیدن به قسمت خنده‌دار جک تاخیر داشته باشید بخش بزرگی از خنده مخاطب را از دست خواهید داد.

بسیاری از کمدینها از اهمیت ویرایش جکهای عالی‌ای که می‌نویسند خبر ندارند. ویرایش نیاز به نظم و سیاست دارد. اگر فکر می‌کنید می‌توانید بدون ویرایش همچنان یک «استنداپ» حرفه ای باشید سخت در اشتباهید.

اصلا فریب زمانی که به شما داده‌اند را نخورید اگر به شما گفته‌اند پنج دقیقه وقت دارید و شما مطلب به‌اندازه پنج دقیقه ندارید پایه جک خود را کشدار نکنید چون به راحتی خنده مخاطب را از دست می‌دهید.

مدیریت زمان در طنز مسئولیتی بزرگ و دشوار است. اما سخت در عجبم از کسانی که فکر می‌کنند می‌توانند نیمی از اجرای خود را بدون خنده مخاطب طی کنند چون مسئولیت اصلی یک «کمدین» مدیریت خنده است. اگر توانسته باشید مردم را بخندانید هیچکس اهمیتی نمیدهد که ده دقیقه خندانده اید یا پنج دقیقه. پس به هیچ وجه بیخودی جمله خود را طولانی تر نکنید.

بنابراین همانطور که در مرحله اول برای پایه جک از خودتان می‌پرسید:«من چی میخوام بگم؟»

در مرحله دوم باید از خودتون بپرسید: «آیا لغتی هست که با حذفش مشکلی پیش نیاید؟» و هر لغت اضافی رو حذف کنید. خوب به لغاتی که استفاده می‌کنید فکر کنید. آیا لغتی هست که بود و نبودش فرقی در خنده جک نداشته باشد. پس بی درنگ حذفش کنید چون لغتی که جک را خنده دارتر نمیکند قطعا بی مزه ترش می‌کند.

مثال:

یک روز تو دفتر نشسته بودم که یکی از مشتریهای قدیمیم به اسم شروین اومد و یکی از دوستاش رو بهم معرفی کرد. گفت خانم بهرامی ایشون یک کار عالی میخوان و پول هم اصلا براش مهم نیست بعد بهم گفت خانم بهرامی هرچقدر که فکر میکنی ازش بگیرا اینا خیلی پول دارن. دوستش هم لبخند زد و نشست پروژه رو بهم توضیح داد. مشتری گفت من یک جزوه پنجاه صفحه ای میخوام برام تهیه کنید من هم بهش گفتم صدو پنجاه می‌گیرم یک چیز عالی میدم. گفت: «شما چرا بحث پول می‌کنید پول اصلا مهم نیست. » من تجربه کاریم خیلی زیاده با این حرفش دچار استرس شدم. تجربه بهم ثابت کرده بود این افراد بسیار تو زرد از آب در می‌آیند. گفت کی میتونید آماده کنید گفتم شنبه گفت آخ آخ من پنجشنبه میخوام. گفتم اوکی پنجشنبه میدیم. واسه اینکه سبکتر بشه من یک جاهاییش رو حذف می‌کنم. اونوقت قیمتش چند درمیاد نگاهی کردم به اون قسمتهای حذف شده و گفتم بیشتر از پنجاه فک نکنم بشه. گفت اصلا مبلغش مهم نیس. گفتم اوکی. پسره رفت بیرون شروین هم نگام کرد گفت دیدی خانوم بهرامی من چقد هواتو دارم اما تو بیوفایی.

شب تو عالم خودم بودم که برام پیام اومد سلام خانوم اگر نخام پرینت بگیرین چطور میشه گفتم یک بیست تومنی کم میشه

بعدش نوشت مبلغش مهم نیست این چه حرفیه مگه من با شما حرف پول زدم

دیگه واقعا ته دلم خالی شد. این پول بده نبود. واسه همین کارش رو انجام ندادم. اونهم دیگه سراغی نگرفت. و این بود قصه کسی که پول براش مهم نبود. نتیجه گیری اخلاقی: پول براتون مهم باشه.

این داستان پتناسیل خنده‌دار بودن را دارد. در کل این آدم خنده‌دار بود. و من با این تاکیدش آنقدر دلسرد شدم که حتی کارش را انجام ندادم. منتها داستان طولانی است و مخاطب را خسته می‌کند. حال باید سعی کنم از این داستان فقط دو خط را انتخاب کنیم.

جک نهایی:

یکی از مشتریهام با تاکید می‌گفت: خانم پولش اصلا مهم نیست وقتی کارو گرفت و پول نداد گفتم پولمو بده گفت من که از اول گفته بودم پولش مهم نیست

 

باید این نکته را اضافه کنم که شما می‌توانید خاطره خود را برای ایجاد خنده بیشتر تغییر دهید مهم خاطره نیست. مهم جک است! در قسمتهای آتی این کتاب در مورد این نکته بیشتر توضیح خواهم داد. باید اضافه کنم جکی که من ساختم هنوز جای اصلاح بسیار دارد. 

(نرگس بهرامی: بیدار)