سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پنجاه تکنیک

 

سلام دوستای عزیزم

شاید سخت ترین کار دنیا طنز شدنه

نمیدونم حداقل برای من که اینطوره چون راه من و طنز از هم جداست 

نکته دهم و یازدهم

صرفا به استراتژیهای جک نویسی اتکا نکنید

من نمیدونم این آقا چرا اینقدر با تکنیکها مخالفه... روی هم رفته توضیحاتشون از این قراره: سعی کنید از یک تکنیک زیاد استفاده نکنید یا تکنیکی که بین کمدینها رایج شده چون در اون صورت باعث میشید که مخاطب سریع حدس بزنه الان چی میخاید بگید. در عوض یاد بگیرید که چه اصولی پشت این استراتژیها هستن و سعی کنید که سریع از خود استراتژی عبور کنید و اجازه ندید که به عنوان یک اصل در ذهن شما جا باز کنن. اگر نظر من رو بخواید بهتون میگم یک کمدینی که استراتزیهای خندوندن رو بلده همیشه یک کمدین متوسط باقی می مونه اما کمدینی که اصول رو بلده همیشه نفر اول خواهد بود.

پیوسته برای ایجاد یک اجرای قویتر و منسجمتر جکهای خودتون رو دست کاری کنید

هر جکی به تنهایی شاید خنده دار نباشه بلکه کنار جکهای دیگه قرار بگیره بهتر بشه و ایجاد خنده کنه. پیوسته جکهای خودتون رو مرور کنید و در کنار سایر جکها که قرار میدید میزان خوب بودنش رو بسنجید. اول سعی کنید یک پاراگراف جک بسازید و بعد یک فصل. و مدام جای جکها رو عوض کنید تا بهترین ست دستتون بیاد.

 


پنجاه تکنیک

تکنیک هشت و نه

هر روز بنویسید

هر زمان که دوست داشتید و قلم به دست بگیرید در کمدی و طنز راه بجایی نخواهید برد. حتما هر روز یک مقدار هم که شده مطلب بنویسید. حتی اگر شده ده دقیقه حتی اگر هیچ چیز جالبی به ذهنتان نرسد و بیخودی وقت خود را تلف کرده باشید. عضلات شما نیاز به تمرین دارند.( این رو خودم اضافه می کنم که وقتی هر روز هم بنویسید و هیچ چیز خنده داری به ذهنتون نیاد خوب بذارید بهتون بگم که تقریبا این کار هر روز منه خیلی کم پیش میاد خودمو بتونم بخندونم. اما تاثیر این تمرین رو در زندگیم دیدم. باعث شده که نگاهم به زندگی عوض شه و چیزهای خنده دار تر پیدا کنم.) وقتی هر روز بنویسید به طور نامحسوس از دیروز خودتون بهترید. شاید تبدیل به یک جک خنده دار نشه اما کم کم دستتون میاد چکا رکنید.

 اجازه تکامل ایده ها رو بدید

 ببینید یک وقتی هستند که دوست دارید در مورد موضوعی جک بنویسید. مثلا بنویسید که این وبلاگ که من جزو یکی از  مهمترین برنامه هام میدونم چقدر میتونه در ابعاد وسیع بی اهمیت باشه. روز اول که این مطلب رو مینویسید شاید مطلبی به ذهنتون نرسه یا برسه و خنده دار هم باشه. سعی کنید جکهایی که در مورد اون میگید رو دوباره بررسی کنید. ببینیید آیا بازهم جا داره که چیزی بهش اضافه کنید یا نه و دوباره از نو در مورد همون موضوع کار کنید. اینو بهتون بگم که بسیاری از کمدینهای موفق حتی شاید روی یک متن سی تا چهل بار کار کرده باشند

(نرگس بهرامی:بیدار).


پنجاه تکنیک

تکنیکه شماره هفت

بچه ها امشب فقط یک تکنیک میذارم چون میخام برم بخابم

تازه کتونیهای مارک دارمم ددزدیدن که هیچی خیلی دپرسم میخوام خرخره دزد رو گیر بیارم و بجو ام

سعی کنید که در اجرای خود از تضاد طنز استفاده کنید متضاد صحبت کردن و یا چیزی را بر خلاف چیزی که انتظار می رود بیان کردن نقطه قوت اصلی کار است. اگر کسی نتواند در کار خود تضادها را کشف کرده یا از آن استفاده کند قطعا در کمدی خود با شکست مواجه خواهد شد.

من که خودم قبلا در همین وبلاگ یک مطلب مفصل در مورد تکنیک تضاد نویسی در طنز آوردم 

اون روزهای اول تند تند مطلبهای کتابمو میذاشتم بعدش پشیمون شدم گفتم کهاینطوری دیگه مطلب خوب پیدا نمی کنم بذارم ولی خوب از تکنیک تضاد صحبت کردم دوباره بهتون توضیح میدم

اگر تونستید به جای حیوانات، آدمهای مشهور، در و دیوار و اشیائ یا هر چیزی فکر کنید و تفکر اون رو بیان کنید در واقع از تکنیک تضاد استفاده کردید

من خودم امشب داشتم در مورد اصغر فرهادی دنبال مطلب می گشتم 

که رسید به بیماری ترانه علی دوستی

این خانوم زیبا دچار یک بیماری هستن که مثلا نمیتونن تو مترو باشن

میشه ترس از فضای بسته

اگر کسی بتونه اتفاقهای خنده داری که در ساعت شلوغی مترو به ایشون نسبت بده میتنه خیلی خنده دار باشه

واقعا خیلی دوست دارم بدونم اگر این بیماری رو نداشتن تو ایستگاه امام خمینی نفس کم می آوردن چه شکلی میشد

این میشه تضاد

(نرگس بهرامی: بیدار)


پنجاه تکنیک

سلام دوستای گلم امشب دو تا تکنیک دیگه میذارم:

3- وقتی دارید تلاش می کنید که یک متن طنز بنویسید دست از قضاوت کردن در اون لحظه بردارید قضاوت کردن درست نقطه مقابل خلاقیته. قضاوت رو بذارید واسه بعد و همش بنویسید. نباید موقع نوشتن چیزی شما رو متوقف کنه وگرنه کارتون چیز جالبی در نمیاد. برای اینکه راه درست رو طی کنید توصیه می کننم: 1- متن که تموم شد اونو بذارید جلوتون و شروع کنید به چکش کاری و از اون جمله ای که قصد دارید به مخاطب بگید تا جایی که میتونید سعی کنید طنز بسازید. اینطوری هم محتوا رو گم نمیکنید هم میتونید بیشتر و دقیقتر طنز بسازید. چون تمرکزتون بیشتر میشه

4- خودتون رو در جریان کمدی رها کنید: خودش رو مسخره کرده به خدا همین توضیحات بالا رو باز داده میگه که وقتی دارین مینویسین فکر کنید سوار یک آب روان شدید و هر چی که به ذهنتون میرسه بنویسید. اینطوریه که خلاقیتتون گل میکنه. اگر بخواید خیلی سخت گیرانه جک بسازید و همون اول یک چیز خنده دار بگید شکست میخورین هر چی به ذهنتون میاد بنویسید.به نظر شما این دو تا نکته باهم فرقی داشتن؟؟ (نرگس بهرامی: بیدار)


50 تکنیک

سلام دوستان عزیزم

میخوام پنجاه تکنیک از استنداپ براتون بگم البته بخش نویسندگیش چون به نظر من نویسنده خیلی کمتر از بازیگر و استنداپ کمدینه. البته همشو امشب نمیگم هر شب چند تاش رو میذارم:

1- خودت باش:

مخاطب اونجا نشسته تا تو رو ببینه... چه مشهور باشی و چه نه... هر چقدر که برای مخاطب واقعی تر باشی جواب بهتری رو ازون دریافت میکنی. یکی از رایجترین سوالاتی که در زمینه استنداپ پیش میاد اینه که چرا اینا اینقدر پیش دوستاشون طنز هستن اما وقتی وقت استنداپ میشه کاراشون اصلا خنده دار نیست و حس مردگی داره. اگر میخواید یک استنداپ کمدین واقعا  موفق بشید باشید اصول کمدی رو بدونید. درسته که تکنیک و فرمول هم مهمه اما خیلی مهمتر از اون اینه که شهودی رفتار کنید و از روی شهود طنز بگید اینطوری خیلی موفقتر خواهید بود تا اینکه بخواید براساس فرمولها عمل کنید. خیلی ساده روی درک نبض کمدی تمرکز کنید و سعی کنید خود واقعی تون رو نشون بدید.

2-  از اتکا به تکنیکهای جک پرهیز کنید:

این وبسایت کلا زد منو قهوه ای کرد. تو این نکته میگی کدوم آدم باحالی رو دیدی که بشینه بر اساس تکنیک جک جک بسازه. میگه همونقدر مسخره است که ما بگیم چطور میشه جک ساخت که مثلا از کسی بپرسیم چطور تو جمع دوستاتو میخندونی از کدوم تکنیک استفاده می کنی. کمدی باید براساس شهود باشه غریزیه کسی نمیتونه بگه فرمول داره حتی اگر از برترین استنداپ کمدینهای دنیا هم بپرسی میگن خوب ما طنزیم دیگه واسه این فرمول نداریم:

خوب ما این رو نقد می کنیم. نمیدونم شاید یک آدم طنزی مثل داداش من اگر بخواد بره استنداپ کمدین بشه اصلا مشکلات منو نداشته باشه. اما کسانی هستن که اصلا عضلات ذهنشون درگیر نشده تا حالا نگاه خنده دار به چیزی نداشتن و کلا آدمهای جدی ای بودن. اینها به تکنیک نیاز دارن. من خودم میتونم ادعا کنم که کتابی که تالیف کردم ابتدا رو خودم تاثیر گذاشته بود. بیاید اینطور نتیجه گیری کنیم که: طنز بودن ربط زیادی به غریزه داره. اما کی میتونه ثابت کنه که شما به طور غریزی طنز نبودید. شاید محیط اجازه شکوفایی بهتون نداده. بنابراین با تمرین تکنیکها میتونید این غریزه رو فعال کنید.

(نرگس بهرامی: بیدار)